شرح مجموعه گل: قسمت دوم
خیالپردازی های بی پایان کنار پنجره ی باز، غرق شدن تو غروب خورشید پاییزی، لحظه ای که انگار هیچ وقت تموم نمی شه، انتظار روز برفی، تو تمام روزهایی که سرما توی دلم داغ زده، فکر اون تاک قد کشیده، بغض پرنده های قفسی... عطر محبوبه شب که هر بار این ترانه رو گوش می کنم بی درنگ تو فضای ذهنم جاری میشه و صدها تصویر رویایی دیگه...همه اینها رو مدیون شما هستم سیاوش عزیز، شاعر بارون و پاییز... چه موهبت بزرگی برای کسانی مثل من که از همون اول دنبال بهترین ها بودیم و نمی تونستیم به «هر چیزی» گوش بدیم... و در تمام این سال ها  همونی موندی که از اول بودی: بهترین ... هر وقت بعد از مدرسه، تو خیابونای خلوت ظهرای پاییزی، طلای درختا رو برای تزیین دیوار اتاقم جمع می کردم، صدای تو توی گوشم بود، نه کنایه عابری که زیر لب می گفت «دیوونه»... بر می گشتم خونه، با یک بغل پاییز و مشتاق دوباره شنیدن صدای شما که از جزیره عاشق می خوندی...کاست هایی که فقط یک کلمه روشون نوشته شده بود: سیاوش...و همین برای یک زندگی خاطره کافیه، برای پر کردن هزار تنهایی...
آخرش همون جزیره شدم، بی سرزمین تر از باد، هنوز «دیوونه» و هنوز عاشق...هنوز مشغول جمع کردن برگ های پاییزی و با همون ضبط صوت به کاست های  قدیمی گوش میدم...غریبه ها میان و میرن، مرداد داغ دستمو می گیرن و رها می کنن، اما تو همیشه هستی... در اوج، درست مثل آفتاب نیمه مرداد...
یک کهکشان عشق و سپاس برای این حضور زیبا

 

 

www.galaxywalker.net