صدای میلاد می‌آید

حتی کهکشان‌ها نیز پوسته‌ی خود را می‌شکنند تا در دنیایی نو زاده شوند

صدا نزدیک است، فقط یک ستاره می‌بینم، فقط یک نور در بیکران کهکشان

فقط یک قلب برای تپیدن

فقط یک خورشید برای عشق ورزیدن

فقط یک آسمان برای پریدن

فقط یک مدار برای چرخیدن

مدار ستارگی

فقط یک ستاره

در بن بست رهایی، یک ستاره برای آسمانم کافی است

همچون ستاره‌ی نیمروز، گرم و درخشان

آنجا که سایه‌ها خود را بر اوج قامتش گم می‌کنند

این بار برای زیستنم یک زندگی کافیست

یافتنی را یافته‌ام...

در ساحلی آشنا...

 

غزال رمضانی، بهار سیمین 1395

9 ژانویه 2017

حوالی زمین...