چنانچه با موبایل سایت را مشاهده می‌کنید, لطفا دستگاه خود را به حالت افقی قرار دهید.

کتاب وقتی سه پایه ها به زمین آمدند، آخرین کتاب از مجموعه داستان سه پایه ها اثر جان کریستوفر، منتشر شد...

معرفی و دانلود مجموعه داستان سه پایه ها

شنبه, آوریل 27, 2024

مأموریت غیرممکن: نفوذ به شهر بیگانگان فضایی! کتاب شهر طلا و سرب اثر نویسندۀ برجستۀ انگلیسی جان کریستوفر، عنوان دومین کتاب از مجموعه داستان جذاب سه‌پایه‌هاست که پس از کتاب کوه‌ های سفید منتشر شده. ویل و دوستانش بعد از رسیدن به مقصد و یافتن اجتماع انسان‌های آزاد، اکنون با مأموریتی جدید روبه‌رو هستند: نفوذ به شهر سه‌پایه‌ها و کسب اطلاعات بیشتر دربارۀ ماهیت این ماشین‌های غول‌آسا......

 همراهان گرامی،

برای دانلود نسخۀ پی‌دی‌اف کتاب شهر طلا و سرب، فیش واریزی خود به مبلغ 55 هزارتومان را به شماره کارتی که در ادامه ذکر شده، به آی دی تلگرام Galaxywalker_Admin   ارسال کنید، تا کتاب را دریافت نمایید. همچنین می‌توانید برای ارسال فیش از فرم موجود در این صفحه استفاده نموده و کتاب را در ایمیل خود دریافت نمایید. لطفاً در نوشتن آدرس ایمیل خود دقت فرمایید، زیرا فایل کتاب به آدرسی که شما ارائه دهید، ارسال خواهد شد.  

در ادامۀ مقاله می‌توانید متن معرفی کتاب و بخشی از آن را مطالعه کنید.

شماره کارت بانک تجارت به نام غزاله رمضانی: 5859831025711002

  

 

 

 

 

معرفی کتاب شهر طلا و سرب

کتاب شهر طلا و سرب (The City of Gold and Lead)  به قلم جان کریستوفر (John Christopher) نویسندۀ مشهور رمان‌های علمی-تخیلی به رشتۀ تحریر درآمده که در واقع دنبالۀ داستان کوه‌ های سفید (The White Mountains) است. در کتاب اول این مجموعه با ویل پارکر و دوستانش آشنا شدیم که به هیچ وجه نمی‌خواستند بردگی سه‌پایه‌ها را بپذیرند و در سفری پرماجرا، سرانجام به کوه‌ های سفید رسیدند تا زندگی در میان مردم آزاد و بدون کلاهک را تجربه کنند.
اکنون آن‌ها تحت تعلیماتی خاص هستند تا از طریق مسابقاتی که هر ساله برای جذب بردگان به شهر سه‌پایه‌ها انجام می‌گیرد، وارد قلمرو دشمن شوند. هدف از این مأموریت کسب اطلاعات دقیق دربارۀ ماهیت سه‌پایه‌ها و بررسی روش‌های نابودی آن‌هاست، اما یک مانع بزرگ پیش رویشان وجود دارد. با اینکه هر ساله تعداد زیادی از دختران و پسران جوان وارد شهر می‌شوند، تا به حال حتی یک نفر از آنجا خارج نشده و هیچ اطلاعی از سرنوشت آن‌ها در دسترس نیست. هرچند برنده شدن در مسابقات و ورود به عنوان یک برده به شهر سه‌پایه‌ها امری محال نیست، اما فردی که وارد آنجا شده، چگونه می‌تواند اطلاعات کسب‌شده را با خود از شهر خارج کند؟
اگر کتاب شهر طلا و سرب را با دیدگاهی موشکافانه مطالعه کنیم، خواهیم فهمید که این اثر نیز مانند کتاب کوه‌های سفید شامل استعارات پیدا و پنهان متعددی است و نویسنده سعی داشته در قالب یک داستان تخیلی، بسیاری از دغدغه‌های خود را در مورد جامعۀ انسانی به تصویر بکشد.

دربارۀ مجموعۀ سه‌ پایه‌ ها

مجموعه داستان سه‌ پایه‌ ها اثر جان کریستوفر ابتدا به صورت یک سه‌گانه در اختیار علاقه‌مندان به داستان‌های علمی-تخیلی قرار گرفت. کتاب کوه‌ های سفید با ماجرای سفر ویل پارکر و دوستانش به مکانی آغاز می‌شود که در آنجا خبری از سه‌ پایه‌ ها نیست و انسان‌ها در آزادی زندگی می‌کنند. دو کتاب شهر طلا و سرب و برکۀ آتش، دنبالۀ داستان کتاب اول هستند و ماجرای نفوذ به شهر سه‌ پایه‌ ها و طرح نقشه‌ای برای نابودی آن‌ها را بازگو می‌کنند. با این حال جان کریستوفر بیست سال پس از انتشار سه‌گانۀ اول، کتاب دیگری را با عنوان وقتی سه پایه ها به زمین آمدند، به این  مجموعه افزود و در آن به شرح ماجرای شکل‌گیری اولین هستۀ مقاومت پس از تسخیر زمین توسط سه‌پایه‌ها و اربابان فضایی پرداخت. این مجموعه اکنون از طریق سایت کهکشان‌نورد در اختیار دوستداران آثار علمی-تخیلی قرار گرفته است.

 با جان کریستوفر بیشتر آشنا شویم

کریستوفر ساموئل یود مشهور به جان کریستوفر، نویسندۀ نامدار انگلیسی‌ست که بیش از پنجاه کتاب در زمینۀ ادبیات داستانی از او به جا مانده. او در 16آوریل 1922 در هویتون، شهری در لنکشایر انگلستان به دنیا آمد. تحصیلات مقدماتی خود را در وینچستر به پایان رساند و در سال‌های جنگ جهانی دوم، در نیروی زمینی ارتش بریتانیا مشغول به خدمت بود. با کسب بورسیه‌ای از بنیاد راکفلر توانست نویسندگی را به صورت حرفه‌ای دنبال کند و آثار متعددی را با نام‌های مستعار گوناگون از خود به یادگار بگذارد. اولین داستان خود با عنوان قوی زمستانی را در سال 1949 منتشر کرد و در سال‌های آتی، تبدیل به نویسنده‌ای حرفه‌ای در ژانر علمی-تخیلی برای نوجوانان شد. مجموعه داستان سه‌پایه‌ها، غارهای نیلوفر و نگهبانان، او را به شهرت جهانی رساندند و مورد استقبال خوانندگان در سرتاسر دنیا قرار گرفتند. بعضی از آثار او از جمله داستان سه‌پایه‌ها، مرگ گیاهان و دنیای خالی، به صورت فیلم و سریال ساخته شدند. جان کریستوفر موفق به کسب چند جایزۀ ادبی از جمله جایزۀ کتاب‌های تخیلی کودکان گاردین شد. او در سال 2012 دیده از جهان فرو بست.

بخشی از کتاب شهر طلا و سرب:

وقتی سه‌پایۀ ما وارد شهر شد، اتفاقی افتاد که به هیچ‌وجه برای آن آمادگی نداشتم. انگار ضربه‌ای سخت بر من وارد شده بود، اما ضربه‌ای که در آنِ واحد به تک‌تک اعضای بدنم اصابت کرده و از پشت و جلو، و بیش از همه از بالا، مرا له می‌کرد و فشاری خردکننده به تمام بدنم وارد می‌آورد. تلوتلو خوردم و افتادم و دیدم که همراهانم نیز به همین وضع دچار شدند. کف اتاقک داخل سه‌پایه، طوری ما را به طرف پایین می‌کشید که انگار یک آهنربای بزرگ است و ما هم براده‌های آهن. تقلا کردم تا بلند شوم و متوجه شدم ضربه‌ای در کار نبوده، بلکه ماجرا چیزی کاملاً متفاوت است. تمام عضلاتم وزنی مثل سرب پیدا کرده بودند. بلند کردن دست یا حتی تکان دادن انگشت، کاری عذاب‌آور شده بود. به سختی از جا بلند شدم. بار عظیمی را بر پشت خود احساس می‌کردم. نه فقط پشتم، بلکه هر سانتی‌متر مربع از استخوان‌ها و عضلات بدنم، این فشار را احساس می‌کردند.
دیگران هم همان حال را داشتند و هرچند گیج و وحشتزده به نظر می‌رسیدند، با این حال به هیچ‌وجه ناراضی نبودند. بالاخره فرضشان این بود هر کاری که سه‌پایه‌ها با آن‌ها می‌کردند، برای خوبی خودشان بود و باید هم چنین فکری می‌داشتند. نوری ضعیف و سبزرنگ همه جا را روشن کرده بود. انگار آدم در اعماق جنگلی انبوه یا غاری زیر دریا باشد. سعی کردم چیزی سر در آورم، اما نمی‌توانستم. فشاری که بدنم تحمل می‌کرد، شانه‌هایم را خم کرده بود. دوباره خود را صاف کردم، اما باز هم دچار همان حالت شدم و قوز کردم....

...روزها و هفته‌ها گذشت. نور سبز همیشه بر فضای شهر حاکم بود، اما گاهی اوقات درخشش آن از کدری کمتری برخوردار بود و آدم می‌دانست که آن بیرون، یک روز تابستانی عالی‌ست که خورشید در اوج آسمان آبی می‌درخشد و جهان را غرق در گرمای سوزان خود می‌کند. اما چیزی که از داخل شهر دیده می‌شد، دایره‌ای کوچک و رنگ‌پریده بود که فقط هنگامی‌که در اوج آسمان قرار داشت، قابل مشاهده بود. با این حال هیچ تفاوتی در گرما ایجاد نمی‌شد، و هم‌چنین در وزن خردکننده‌ای که به بدن فشار وارد می‌کرد. و روزبه‌روز، سنگینی و گرما توان انسان را بیشتر از بین می‌برد. هر شب وقتی روی بستر خشکم دراز می‌کشیدم، بیشتر از روز قبل، از فرارسیدن زمان استراحت خوشحال بودم و هر روز صبح، با زحمت و مشقت بیشتری از خواب برمی‌خاستم....


 

جستجو

تازه‌های آسمان موسیقی

  • کلیپ و ترجمۀ ترانۀ شش روبان، از سریال خاطره‌انگیز در برابر باد Six Ribbons By Jon English +

    ترجمۀ ترانۀ شش روبان از سریال خاطره‌انگیز «در برابر باد»... با صدای جاناتان اینگلیش، بازیگر نقش جاناتان گرت این ترانه Read More
  • Beyond the Horizon Clip, Poets of the Fall and DARK +

    In this eternal darkness, you are not just ghostlights: Poets of the Fall, Baran bo Odar and Jantje Friese…but you Read More
  • ترانه‌ی رؤیاباف از گروه شاعران پاییز Weaver of Dreams by Poets of the Fall +

    ترجمه‌ و دانلود ترانه‌ی رؤیاباف یا بافنده‌ی رؤیاها از آلبومGhostlight, Poets of the Fall توضیح شاعران پاییز درباره‌ی انتخاب نام Read More
  • Darkest Night- تاریک ترین شب +

    سالکان اینگونه آتشبازی می کنند: از دل تنگ گنهکار برآرم آهی، کآتش اندر گنه آدم و حوا فکنم... صحنه هایی Read More
  • 1